موضوع غیبت سینمای استراتژیک ایران در خارج مرزها را که شامل آثار سینمای مقاومت و سینمای دفاع مقدس میشود، در گفتوگو با «محمد خزاعی» تهیه کننده فیلم «به وقت شام» و دبیر فعلی جشنواره فیلم مقاومت که سابقه دبیری جشنواره فیلم فجر را نیز دارد، مطرح شد.
آقای خزائی، رهبر معظم انقلاب در مراسم «شب خاطره دفاع مقدس» که به مناسبت سالروز شکست حصر آبادان برگزار شد، از اکران نشدن فیلم به وقت شام در کشورهای آسیایی و اروپایی انتقاد کردند. ایشان به طور مشخص فرمودند: «در ادبیات، سینما، تئاتر، روزنامه نگاری و فضای مجازی، بسیاری کارها را باید انجام دهیم. همین فیلم اخیر آقای حاتمی کیا هرجا پخش شد مورد استقبال قرار گرفت. چرا در اروپا و آسیا پخش نشود؟» به نظر میرسد که اشاره ایشان به فیلم «به وقت شام» صرفاً یک نمونه برای فعال نبودن سینمای ایران در اکران خارجی فیلمهای تراز انقلاب اسلامی است، نظرتان در این باره چیست؟
صحبتهای رهبری انقلاب در مراسم «شب خاطره» پیرامون نکات کلی به فیلمهای دفاع مقدس و انقلاب اسلامی است که میتوانند مفاهیم و دستاوردهای انقلاب اسلامی را در خارج از کشور بیان کنند، اما سالهای سال است که مورد توجه قرار نگرفتهاند.
چرا تا امروز اکران موفقی برای این گونه فیلمها نداشته ایم؟
به نظرم این موضوع به دو نکته باز میگردد؛ ابتدا سیاستهای کمپانیهای پخش کننده فیلم و دوم جشنوارههای خارجی فیلم که به خاطر مسائل ایدئولوژیک، تمایلی ندارند آثار سینمای مقاومت و انقلاب اسلامی را مطرح کنند. در حالی که میبینیم هنوز هم فیلم هایی که درباره جنگ جهانی دوم ساخته میشود، مورد توجه قرار میگیرند. حضور یک فیلم در فستیوالهای جهانی باعث میشود زمینه برای دیده شدن آن در اکرانهای بینالمللی هم فراهم شود.
به سیاست کمپانیهای پخش فیلم اشاره کردید، چرا نتوانسته ایم در کشورمان به سمت ایجاد ساز و کار پخش بینالمللی فیلم برویم؟
ما نگاه جدی به عرضه بینالمللی آثار سینمای انقلاب نداشته ایم و خودمان باید نهضتی را به راه بیندازیم و این مسئله را به عنوان یک مطالبه از وزارت ارشاد و نهادهای مرتبط با سینما درخواست کنیم.
به عنوان یک سینماگر، چقدر به اینکه «به وقت شام» میتوانست نماینده خوبی برای ما در این مراسم سینمایی باشد، اعتقاد داشتید؟
به طور جد معتقدم فیلم «به وقت شام» یکی از استانداردترین فیلم هایی است که طی چند سال اخیر در سینمای ایران ساخته شده است اما علت انتخاب نشدن این فیلم به نگاه سلیقهایباز میگردد که در جشنواره فیلم فجر نیز وجود دارد. این نگاه سلیقهای است که ملاک انتخاب آثار قرار میگیرد نه کیفیت فیلم ساخته شده. نگاه حاکم بر انتخاب نماینده ایرانی برای اسکار همان نگاه ۳۰ سال پیش است و در طول این سالها هیچ تغییری نکرده است. ما نیازمند نگاه جدید شکل انتخاب آثار هستیم. تا این نگاه تغییر پیدا نکند روش انتخاب فیلم به همان سبک ادامه خواهد داشت.
به نظر رسانه هایی که «به وقت شام» را به عنوان گزینه مناسب معرفی کردند، این فیلم میتوانست حرف جمهوری اسلامی را در یک رخداد مهم سینمایی بیان کند، این موضوع اما به طور کل در نظر هیئت انتخاب نادیده گرفته شد.
البته من اعتقاد ندارم که اسکار جایزه خیلی مهمی است. مهم آن است که بتوان با استفاده از آن پیام جمهوری اسلامی را بیان کرد. به هر حال هیئت انتخاب فیلم برای اسکار از فیلمسازان خوب کشورمان تشکیل شده، اما همان طور که اشاره کردم باید نگاهها تغییر پیدا کند. شنیدیم که یکی از اعضای هیئت انتخاب گفته که باید فیلمی را برای اسکار انتخاب کنیم که بتواند در امریکا اکران داشته باشد. اولاً چه کسی گفته که آن فیلم انتخابی میتواند در امریکا اکران داشته باشد؟ در ثانی از کجا میدانند که «به وقت شام» نمیتوانسته در آن کشور اکران داشته باشد؟
شاید فکر میکردند که این فیلم با سیاستهای فرهنگی و سیاسی امریکا همخوانی ندارد!
باید بین نظر مردم امریکا و نظر سیاستمداران آن کشور که نگاهی کاملاً سیاسی است تفاوت قائل بود. همان طور که تجربه اکران فیلمهای ایرانی در امریکای جنوبی نشان داده سیاستهای اشتباه فرهنگی ما باعث شده بوده که نتوانیم با مردم آن کشورها رابطه داشته باشیم، اتفاقاً آنها تشنه دیدن فیلمهای ایرانی بودند. درباره امریکا هم چنین موضوعی ممکن است تکرار شود. ما سالهاست مرعوب سیاستهای غلط فرهنگی شدهایم؛ سیاستی که در فضای جشنوارههای فیلم حاکم است و فکر میکنند سینمای مقاومت نمیتواند اکران موفقی داشته باشد. در حالی که به زودی اکران فیلم «به وقت شام» در ژاپن و کره جنوبی آغاز میشود و پیش از این نیز اکرانهای مردمی در عراق و سوریه نشان داده حتی در صورت همکاری نکردن کمپانیهای بزرگ پخش فیلم، میتوان با اکرانهای نقطهای با مردم سایر کشورها ارتباط برقرار کرد؛ کاری که با اکرانهای مردمی فیلمهای جشنواره فیلم مقاومت آغاز کردیم و تجربه موفقی بود. هر کجا که برای سینمای ما موفقیتی پیش بیاید افتخار آن برای جمهوری اسلامی است و برای اکران بینالمللی فیلم بهوقتشام باید سازمان اوج به عنوان صاحب فیلم پیشگام شود.
فارغ از اینکه فیلمهای مقاومت میتوانند در جشنوارههای خارجی جایزه بگیرند، میشود گفت که اکران آنها باعث انتشار دیدگاههای فرهنگی جمهوری اسلامی شود؟
متأسفانه خیلی وقت است که مدیریت فکری در سینمای ایران به سمت اندیشههای پیش انقلاب در حرکت است و در آن نگاه انقلابی و اندیشههای انقلاب دیده نمیشود. وقتی فیلمی قرار است برای جشنواره خارجی انتخاب شود، صرفاً به احتمال جایزه گرفتن آن فیلم توجه میکنند. شاهد آن هستیم برخی از فیلمها که نه سر و شکل خوبی دارند، به خاطر اینکه جنجالهای دروغینی که مثلاً یک فیلمساز در حصر قرار دارد، به آن جایزه میدهند.
در شرایطی هستیم که فیلم هایی که حرف انقلاب را میزنند راهی به خارج از مرزها ندارند و فیلم هایی که سیاهنمایی میکنند با استقبال فستیوالها روبهرو میشوند، برای خروج از این وضع چه پیشنهادی دارید؟
باید به تغییر اندیشهها فکر کرد. تا اندیشه نو به حوزه مدیریت فرهنگی وارد نشود و دایره بسته مدیران تغییر پیدا نکند، نمیتوان به تغییر این شرایط امید داشت و نوسانات سینما در همین حد که میبینید خواهد بود.
* روزنامه جوان
ارسال نظر